جدول جو
جدول جو

معنی هم دردی - جستجوی لغت در جدول جو

هم دردی
شرکت در درد وبلیه ای با دیگری، غمخواری
تصویری از هم دردی
تصویر هم دردی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هم درسی
تصویر هم درسی
شرکت دو یا چند تن در خواندن نزد استاد
فرهنگ لغت هوشیار
دو یا چند کس که دارای یکنوع درد وبلیه باشند، شریک غم دیگری غمخوار: همه همخوابه وهمدرد دل تنگ منند مرکب خاب مرا تنگ سفر بگشایید، (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همدردی
تصویر همدردی
Sympathy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
सहानुभूति
دیکشنری فارسی به هندی
সহানুভূতি
دیکشنری فارسی به بنگالی
סִימְפַּטִיָּה
دیکشنری فارسی به عبری
ความเห็นใจ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از هم دیسی
تصویر هم دیسی
آکوموداسیون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم چندی
تصویر هم چندی
معادله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم بندی
تصویر هم بندی
تلفیق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پر دردی
تصویر پر دردی
حالت و چگونگی پر درد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم درجه
تصویر هم درجه
همتراز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم ردیف
تصویر هم ردیف
کسی که با دیگری در یک مقام و پایه قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم گرای
تصویر هم گرای
آنکه با دیگری بر یک گرایش و قصد و تمایل باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کم خردی
تصویر کم خردی
کم عقلی نادانی ابلهی: (شاه شوریده سران خوان من بی سامان را زانکه در کم خردی از همه عالم بیشم)، (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که با دیگری در یک مقام و مرتبه قرار دارد، عضو غیر نظامی وزارت جنگ که از حیث درجه معادل یکی از درجات نظامی باشد: همردیف سروان همردیف سرتیپ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم دیهی
تصویر هم دیهی
کسی که با دیگری در سکوت یک ده اشتراک دارد
فرهنگ لغت هوشیار